پس از افزایش ناگهانی نرخ ارز در هفته گذشته، در تازهترین اظهارنظر رئیس کل بانک مرکزی از کاهش 24ساعته قیمت ارز خبر داده است. نوسانهای 85 روز گذشته از سال در حوزه پولی، ارزی و بانکی کشور و تلاطم و التهاب در بازارهای نقدشونده سکه طلا و ارز باعث دردسرهای زیادی برای بانک مرکزی بهعنوان بالاترین مقام پولی کشور شده است، هرچند بهدلیل نقش پیمانکاری این بانک و دستورپذیری مستقیم و غیرمستقیم از اعضای عمدتا دولتی شورای پول و اعتبار و فشارهای پنهان دولت بهعنوان کارفرماهای رسمی و غیررسمی بانک مرکزی، این نهاد مهم و اعتمادبخش را به شهر بیدفاع بدل ساخته است.
آنچه چهارشنبه گذشته بر بازار ارز ایران رفت و بانک مرکزی با دستوری از بالا از خود بیاراده شد و نرخ پایه ارز را تا 12درصد یکشبه بالا برد، نشان میدهد که اعتماد اقتصاد نسبت به سیاستهای اعلامشده از سوی بانک مرکزی روزبهروز به تحلیل میرود و کمتر کارشناسی را میتوان سراغ گرفت که از این تصمیم شوکدهنده به بازار دفاع کند و از پیامدهای مثبتاش سخن بگوید تا آنجا که صادرکننده و تولیدکننده و دولتیها و مجلسیها زبان به انتقاد گشودهاند و مسئولان بانک مرکزی ماندهاند، چگونه از خود دفاع کنند و اعتماد از دست رفته این بانک را بازگردانند. گذشته از رانت ناشی از افزایش ناگهانی نرخ ارز برای دارندگان اطلاعات نهایی از تصمیم بانک مرکزی، این پرسش مطرح است که آیا فرمان گرانکردن شوکآور دلار را به واقع سیاستگذاران پولی و مسئولان بانک مرکزی صادرکردهاند یا اینکه فرمان را دیگری به بانک مرکزی تحمیل کرده است؟
افزون بر این واکنش بازار آزاد ارز به تصمیم بانک مرکزی هم شکست سیاست شوک ارزی را به ساکنان ساختمان فیروزهای خیابان میرداماد تحمیل کرد و شکاف بین نرخ ارز رسمی بانک مرکزی و بازار آزاد نشان داد، سفته گران و واسطهها دست بانک مرکزی را خواندهاند. بیتردید تاوان تصمیم غیرکارشناسی شورای پول و اعتبار مبنی بر کاهش نرخ سود سپردههای بانکی و رد پیشنهاد بانک مرکزی برای افزایش سود سپردهها بیش از آن خواهد بود که تصمیم سازان پولی و دستوردهندگان به بانک مرکزی در ذهن خویش دارند و از اینرو سال 90 را باید سال شکست سیاستهای پولی دستوری و کم شدن اعتماد و اعتبار بانک مرکزی نزد فعالان اقتصادی و مردم دانست و تجربه تلخ 85 روز گذشته میتواند درس عبرتی باشد برای مجلس و دولت تا تاثیر مثبت اصل بدیهی و انکارناشدنی استقلال بانک مرکزی را جدی بگیرند.
دغدغه همگان نباید این باشد که اعتبار باقیمانده بانک مرکزی را به تیغ انتقاد از سیاستهای دستوری اعمال شده از سوی دولت بیش از پیش مخدوش کرد و در این میان بهنظر میرسد رسالت و مسئولیت مسئولان ارشد بانک مرکزی در صیانت از اعتماد و اعتبار این نهاد سنگینتر است تا شفافتر و صریحتر از واقعیتها سخن بگویند و بهجای دفاع یکسویه از سیاستهای دستوری پولی و ارزی، از اعتبار بانک مرکزی به زبان استدلال و منطق دفاع کنند که از قدیم گفتهاند حرمت امامزاده را متولی آن باید نگه دارد. آیا التهاب بازار سکه و ارز برای عبرت گرفتن کافی نیست؟